محل تبلیغات شما

 

 

من به تمام شعر ها بدبینم 

آه ای کائنات خنیاگر !

 

من ، مقدمه ای شده ام برای تعریف از درد .

به سلوک رسیده ام . نمی بینید ؟!

به درجه ای  از سلوک که گرایشش به هیچ بودن می گراید. سلوک خالص مرا دریابید!!

مثل همیشه رد پای تنهایی من با وحشی بودنم درآمیخته !!

در تمام مجراهایم نفوذ داشته. فوقانی و تحتانی!

 چیز برازنده ای شده ام . برای لگد شدن! و عبور کردن!

ترشح صداهای بدیعی هم در عمق استخوان دارم 

من زاده شدم در انتهای زمستانی که خیال اتمام نداشت.

در اوج سرما و اوج سردناکی احساسات وعواطف بین انسان ها !

و اکنون پرتم کرده اند به مزرعه سبز وحشت هام

و مارلبرویی که دود می شود. از علف های همان مزرعه !

نخ به نخ توی ریه هام .توی تونل هام .توی مجراهام .فوقانی و تحتانی

 

و من انگار همچنان جنون را به صلیب می کشم .

و آوار

آوار کائنات بزرگ . کائنات عظیم کائنات حجیم. کائنات ضخیم .

آه خدایان بزرگ . عضیم . حجیم . زخیم .

از همگیتان متنفرم!

 

 

 

تو از من بیشتر شبیه من هستی

صدات مثل مخمل نرم میماند، مثل لالایی

گاهی همیشه، گاهی هیچوقت

ای ,کائنات ,توی ,های ,سلوک ,مزرعه ,فوقانی و ,هام توی ,که دود ,دود می ,شود از

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها